همشهری آنلاین - محمد سرابی: درست مثل خیابان «جنت» که در آن «امیر محمد خالقی» دانشجوی جوان دانشگاه تهران را با چاقو زدند و لپتاپ و گوشی تلفن همراه او را بردند. بعد از ۸ ماه به این نقطه از شهر تهران سر زدیم.
بدون مغازه
ساعت ده شب کسی در خیابان جنت و کوچههای آن دیده نمیشود. سمت جنوب خیابان به بزرگراه جلال آلاحمد میرسد. دقیقا مقابل جایی که دروازه آجر قرمز دانشگاه تربیت مدرس قرار دارد.
در هر ساعت شبانهروز بزرگراه پر از خودرو است و الان هم خودروها با سرعت از آن عبور میکنند. جایی که جنت به بزرگراه میرسد بلوکهای سیمانی قرار دادهاند تا کسی نتواند به راحتی از جنت وارد بزرگراه شود اما ورود از کندرو بزرگراه به جنت ممکن است. موتورسوارهایی که کولهپشتی امیر محمد را دزدیدند از همین راهی که الان نیمه بسته شده است، وارد بزرگراه شدند و رفتند.
این خیابان هیچ مغازهای ندارد تنها در ابتدای آن یک تعمیرگاه خودرو است. از مشتری که خودرویش را به تعمیرگاه آورده است درباره حادثه میپرسیم. میگوید که کمی بالاتر، دانشجو را با چاقو زدهاند و او توانسته است مسافتی را دنبال سارقان بدود اما جانش را از دست داده است. با دست نقطهای را جلوی نردههای سفید رنگ تعمیرگاه نشان میدهد. امیر محمد اینجا کشته شد.
بوستان پرنده
سمت غرب خیابان جنت آپارتمانهای شیک و چند طبقه و سمت شرق محوطه خوابگاههای دانشگاه تهران مشهور به کوی دانشگاه است. کنار نردههای کوی به فاصله چند متر؛ پیادهرو و فضای سبز با درختان بلند است که نور چراغها بین شاخههای آنها گم میشود. این فضای سبز دراز در حاشیه دیوارهای کوی را بوستان پرنده نامگذاری کردهاند. تاریک و روشن درختان و بوتهها ظاهر ترسناکی به ابتدای خیابان میدهد.
در خیابان جنت هیچ فروشگاه یا مکان عمومی نیست که شبها باز باشد. درون کوچههای تاریک اول و دوم تا شانزدهم هم همینطور است. این محله مجموعهای از مجتمعهای مسکونی، و کوچههای بدون رهگذر در کنار دو بزرگراه به شدت شلوغ چمران و آلاحمد است.
دانشجوهای نگران
به مقابل دروازه غربی کوی دانشگاه میرسیم. بعد از آن یک اتاقک بزرگ نیروی انتظامی نصب شده است که روی سقفش چراغ قرمزرنگی چشمک میزند. بالاتر از آن خیابان دو شاخه میشود و شاخه شرقی در کنار نردههای کوی ادامه دارد. اینجا یک در ورودی کوچکتر به درون کوی است. درهای خوابگاه تا 12 شب باز است. جابهجا خودروها پارک شدهاند. کنار آمبولانس خاکگرفته و رها شدهای، سه نفر از دانشجوها منتظر تاکسی اینترنتی ایستادهاند. ایلیا میگوید: «اتاقک نگهبانی پلیس و چراغهای جدید روشنایی را بعد از کشته شدن امیرمحمد نصب کردند. قبلا اینجا خیلی تاریک بود. هنوز هم روشنایی کامل نیست.» از آنها سوال میکنیم که با وجود پلیس و چراغها هنوز هم دانشجوهای خوابگاه احساس ترس و نگرانی دارند؟ متین میگوید: «ترس از زورگیرها را همیشه داریم. خفتگیرها و زورگیرها میدانند که دانشجوها لپتاپ دارند و الان هم که قیمت لپتاپ دست دوم زیاد شده. میشود لبتاپ را بیمه سرقت کرد ولی نگرانی هیچ وقت درست نمیشود. توی همه خیابانها ممکن است موتوریها با قمه و چاقو آماده باشند.» میپرسیم که رفت و آمد به دانشگاه را چطور انجام میدهند؟ علی میگوید: «سرویسهای دانشگاه بیشتر از درهای دیگر و سمت شرق کوی وارد میشوند. این در به درد کسانی میخورد که میخواهند سوار مترو شوند چون به ایستگاه مترو خیلی نزدیک است.»
از جایی که ایستادهایم بزرگراه جلال آل احمد دیده میشود. زمستان ۱۴۰۳ یک ساختمان نیمهکاره در ابتدای خیابان جنت بود و دانشجوی سال دوم رشته مدیریت دانشگاه تهران را نزدیک آن زدهاند.
فیلم صحنه مرگ
در بازسازی صحنه جرم، زورگیرها نشان دادند که ابتدا کولهپشتی امیرمحمد را دزدیدهاند و بعد میخواستند گوشی تلفن همراه او را بگیرند. امیر محمد مقاومت کرده که در نتیجه یکی از سارقان با چاقو چند ضربه مستقیم و کشنده به بالای سینه و گردن امیر محمد زده و بعد از گرفتن گوشی، ترک موتور نشسته و رفتهاند. فیلم دوربین مداربسته ساختمانی، نشان داد که دانشجوی ۱۹ ساله چطور چند لحظه بعد در کنار خودروهایی که با سرعت میگذشتند، روی زمین افتاد و جان داد.
بیشتر بخوانید: دلیل متوقف شدن اجرای حکم قصاص قاتل امیرمحمدخالقی چه بود؟