پشت‌پرده حاشیه‌سازی‌های برجامی در آمریکا | ۲ فرضیه درباره حمله به سلمان رشدی | ارتباط طرح موضوع «ترور جان بولتون» با مذاکرات برجامی

همشهری آنلایندوشنبه 24 مرداد 1401 - 11:08
دهقانی‌فیروزآبادی، استاد دانشگاه درباره جریان حمله به سلمان رشدی معتقد است که از یک‌سو آمریکایی‌ها درحال سوءاستفاده از این رویداد برای تحت‌فشار قرار دادن جمهوری‌اسلامی باهدف امتیازگیری از کشورمان هستند و ازسوی دیگر رژیم صهیونیستی می‌کوشد از این فراخور جنایات خود در سرزمین‌های اشغالی را تحت‌تأثیر قرار دهد.
ایران و آمریکا

همشهری - علیرضا احمدی: رایزنی‌های برجامی به حساس‌ترین مرحله خود رسیده و طرفین درحال آخرین بررسی‌ها باهدف پاسخگویی به متن پیشنهادی مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا هستند؛ موضوعی که به‌نظر می‌رسد به‌زودی به اعلام نظر طرفین در این‌باره منتهی خواهد شد. با وجود این، طرف آمریکایی همچنان دست از فضاسازی علیه جمهوری‌اسلامی برنداشته‌است. به‌گزارش همشهری، آمریکایی‌ها یک روز از ادعای ترور جان بولتون، از مقام‌های سابق کاخ‌سفید، برای تحت‌تأثیر قرار دادن مذاکرات استفاده می‌کنند و روز دیگر با موج‌سواری روی خبر حمله به سلمان رشدی، می‌کوشند از اجرای تعهدات برجامی خود طفره بروند.

سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی، کارشناس‌ارشد مسائل بین‌الملل و عضو هیأت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است حاشیه‌سازی‌های اخیر واشنگتن درباره جمهوری‌اسلامی ارتباط مستقیمی با برجام دارد و بیش‌ از هر چیز باهدف امتیازگیری از ایران انجام می‌شود؛ برهمین اساس موافقان و مخالفان توافق با ایران در ساختار سیاسی آمریکا، هرکدام با اهداف خاصی به این‌گونه فضاسازی‌ها دامن می‌زنند. اگرچه او با دیدگاه خوش‌بینانه‌ چشم‌انداز مذاکرات را تحلیل می‌کند، اما بر این گمان است که جمهوری‌اسلامی همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد برجام قرار نداده ‌است. گفت‌وگوی همشهری با دهقانی‌فیروزآبادی را در ادامه می‌خوانید.

پشت‌پرده حاشیه‌سازی‌های برجامی در آمریکا | ۲ فرضیه درباره حمله به سلمان رشدی | ارتباط طرح موضوع «ترور جان بولتون» با مذاکرات برجامی

 آخرین وضعیت حاکم بر گفت‌وگوهای برجامی را چگونه تحلیل می‌کنید؟
درباره آخرین روند گفت‌وگوهای برجامی گمانه‌زنی‌های مختلفی وجود دارد، اما آخرین خبرها حکایت از آن دارد که رایزنی‌ها درباره متن پیشنهادی مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا انجام شده و طرفین و به‌ویژه جمهوری‌اسلامی درحال بررسی متن ارائه شده هستند. نکته‌ای که در این زمینه وجود دارد، ادعای مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپاست؛ مبنی براینکه پیشنهاد ارائه شده، «متن نهایی» است. این رویکرد اشتباهی است که بورل در پیش گرفته است. در مجموع می‌توان گفت آنچه در این دور از مذاکرات مشهود بوده، این است که ظاهرا پیشرفت‌هایی در نزدیک شدن دیدگاه‌های طرفین به‌دست آمده‌است. حال درباره اینکه اقدام‌های طرف مقابل تا چه اندازه راضی‌کننده است، باید منتظر اعلام مواضع ایران در این زمینه ماند.
 اینکه گفته می‌شود پیش‌نویس ارائه‌شده ازسوی هماهنگ‌کننده مذاکرات «متن نهایی» است، چقدر با واقعیت‌های موجود همخوانی دارد؟
هماهنگ‌کننده مذاکرات نمی‌تواند از نهایی بودن متنی که ارائه کرده صحبت کند؛ چراکه این متن صرفا «یک پیشنهاد» است و طرفین مذاکره هستند که باید آن را مورد بررسی قرار دهند و نظر خود مبنی بر «رد» یا «قبول» آن را ابراز کنند. موضوع این است که ادعا شده در این متن تاحدودی خواسته‌های ایران درنظر گرفته شده، حال متن پیشنهادی تا چه اندازه با راهبردها و خواسته‌های مدنظر ایران همخوانی دارد، موضوعی است که مقام‌های مسئول باید نظر نهایی را درباره آن بدهند. البته در برخی رسانه‌های غربی گمانه‌زنی‌هایی مطرح شد مبنی بر اینکه برای جمهوری‌اسلامی ضرب‌الاجل تعیین شده تا نظرنهایی خود را تا دوشنبه اعلام کند؛ موضوعی که عاقلانه نیست و قطعا ازسوی ایران مورد اعتنا قرار نخواهد گرفت.

 در مقطع کنونی مهم‌ترین گره‌های مذاکراتی شامل چه موضوع‌هایی است؟
براساس شواهد موجود، ۳ موضوع مهم مورد مذاکره وجود دارد که برای دستیابی به توافق باید از آنها گره‌گشایی شود. نخستین موضوع، بحث رفع تحریم‌هاست که برای ایران اهمیت محوری دارد؛ چراکه رویکرد ما در مذاکرات انتفاع اقتصادی از مزایای برجام است. ازسوی دیگر بحث مهم تحریم‌های سپاه‌پاسداران نیز مطرح است؛ بنابراین پیش ‌از هر توافقی، گره‌های موجود دراین حوزه باید باز شود. موضوع دیگر، بحث تضمین‌هاست. با توجه به اینکه بدعهدی طرف‌های غربی و به‌ویژه آمریکا در اجرای تعهدات‌شان مسبوق به سابقه است؛ بنابراین دریافت تضمین‌های مؤثر از اصولی‌ترین راهبردهای جمهوری‌اسلامی در مذاکرات برجامی اخیر است. آنها نشان داده‌اند حتی اگر پای توافقی را هم امضا کنند، باز ممکن است زیرمیز بزنند. موضوع سوم، بحث مسائل پادمانی میان ایران و آژانس است که می‌توان گفت از اصلی‌ترین گره‌های موجود به‌شمار می‌رود. نکته محوری این است که تا پرونده ادعاهای آژانس درباره ایران بسته نشود، صحبت کردن از «توافق» بی‌معناست. این اهرم فشار باید از دست طرف مقابل گرفته شود. در گذشته آنها ادعاهایی درباره «ابعاد نظامی فعالیت‌های هسته‌ای ایران» موسوم به «پی. ‌ام. دی» مطرح کردند که پرونده آن بسته شد، اما اکنون دوباره موضوع‌هایی را علیه فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز کشورمان مطرح می‌کنند که مانع مهمی در مسیر حصول توافق به‌شمار می‌رود. نکته مهم اینجاست که آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند مسائل پادمانی مطرح، ربطی به برجام ندارد و موضوع‌هایی است که باید میان ایران و آژانس رفع شود؛ درصورتی که تجربه گذشته حکایت از آن دارد که این‌گونه نیست و غربی‌ها در عمل نشان داده‌اند از اهرم آژانس، به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر ایران استفاده می‌کنند.

 تضمین‌های احتمالی آمریکا در این مذاکرات تا چه اندازه می‌تواند قابل اتکا باشد؟
درست است که براساس شرایط حاکم بر ساختار نظام بین‌الملل، هر تضمینی هم که بگیریم طرف مقابل ممکن است در ادامه به آن پایبند نباشد، اما با وجود این، نباید از دریافت تضمین چشم‌پوشی کرد. برخی معتقدند با توجه به اینکه «قدرت» به‌عنوان مهم‌ترین مولفه در روابط بین‌الملل به‌حساب می‌آید، دریافت تضمین کارایی چندانی نخواهد داشت و نمی‌تواند مانع بدعهدی طرف مقابل شود، اما درنهایت باید به این نکته توجه کرد که چشم‌پوشی از دریافت تضمین منطقی نیست و باید طرف بدعهد را مجبور به دادن تضمین‌های مؤثر و کارآمد کرد.

طرح ادعای ترور جان بولتون را که اخیرا ازسوی آمریکایی‌ها مطرح شد، می‌توان با مذاکرات برجامی مرتبط دانست؟
معتقدم طرح موضوع «ترور جان بولتون» ازسوی آمریکایی‌ها در شرایط کنونی مذاکرات و فضاسازی گسترده پیرامون آن، ارتباط مستقیمی با مذاکرات برجامی دارد. این موضوع را باید در چارچوب بحث‌هایی که در این حوزه در گذشته انجام شده، مورد بررسی قرار داد. برخی گمانه‌زنی‌ها حکایت از آن دارد که در جریان دوره‌های گذشته مذاکرات، آمریکایی‌ها مباحثی مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه در ازای منصرف شدن جمهوری‌اسلامی از مجازات قاتلان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، برخی تحریم‌های ایران را رفع کنند؛ موضوعی که با مخالفت صریح جمهوری‌اسلامی مواجه شد. با توجه به این پیشینه، اکنون می‌توان فضاسازی‌ها درباره ترور بولتون را در راستای تحقق اهدافی ازجمله امتیازگیری از جمهوری‌اسلامی دانست.

 موضوع حمله به سلمان رشدی چطور؟
به‌نظرمن درباره حمله به سلمان رشدی، ماهیت موضوع متفاوت است. امام‌خمینی(ره) به‌عنوان مرجع تقلید جهان تشیع، حکم به ارتداد این نویسنده داده‌اند؛ نه در قامت رهبر سیاسی جمهوری‌اسلامی؛ بنابراین هر مسلمانی با هر ملیتی، هرلحظه ممکن بوده که درصدد اجرای این حکم شرعی برآید. با توجه به این موضوع، نمی‌توان بحث اجرای حکم ارتداد سلمان رشدی را به موضوع برجام تقلیل داد. نکته اینجاست که برخی در غرب تلاش می‌کنند از این موضوع اهرمی برای تحت‌فشار قرار دادن جمهوری‌اسلامی بسازند.

 چه تحلیلی از این ماجرا دارید؟
درباره جریان حمله به سلمان رشدی، ۲ فرضیه مطرح است؛ عده‌ای براساس «تئوری توطئه» معتقدند این اتفاق ازسوی لابی‌های آمریکایی و صهیونیستی مخالف برجام هدایت شده‌است تا به این وسیله، روند مذاکرات را تحت‌تأثیر قرار دهند و راه را برای دستیابی به یک توافق پایدار را ناهموار و چه‌بسا مسدود کنند. ازسوی دیگر، معتقدان به فرضیه دوم، بر این گمانند که مقارن شدن حمله به سلمان رشدی با مرحله حساس مذاکرات صرفا یک «اتفاق» است و ارتباط چندانی با روند گفت‌وگوهای هسته‌ای ندارد. گذشته از اینکه به کدام‌یک از این فرضیه‌ها معتقد باشیم، آنچه اکنون در عمل مشاهده می‌شود، این است که از یک‌سو آمریکایی‌ها درحال سوءاستفاده از این رویداد برای تحت‌فشار قرار دادن جمهوری‌اسلامی باهدف امتیازگیری از کشورمان هستند و ازسوی دیگر رژیم صهیونیستی می‌کوشد از این فراخور جنایات خود در سرزمین‌های اشغالی را تحت‌تأثیر قرار دهد.

 حاشیه‌سازی‌های اخیر علیه ایران را می‌توان از زاویه تحولات درون‌ساختاری در آمریکا مورد بررسی قرار داد؟
آمریکایی‌ها در حال سوءاستفاده از این ۲ موضوع برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری‌اسلامی در شرایط حساس مذاکرات در مقطع کنونی هستند. سابقه تحولات نشان می‌دهد در داخل آمریکا همواره ۲ دیدگاه اساسی نسبت به موضوع برجام و توافق با ایران وجود داشته است؛ یک جریان که شامل جمهوری‌خواهان و برخی دمکرات‌ها نیز می‌شود، از ابتدا مخالف برجام بوده‌اند و همواره در این زمینه کارشکنی کرده‌اند و جریان دیگر که اکثریت دمکرات‌ها را دربر می‌گیرد، موافق برجام هستند. در این میان جریان مخالف، از رویکرد دولت بایدن در قبال مذاکرات هسته‌ای نگران است و می‌کوشد با فضاسازی‌های سیاسی - رسانه‌ای، رویدادهای اخیر را به جمهوری‌اسلامی منتسب کند.

 اما شاهدیم موافقان برجام در دولت آمریکا نیز به فضاسازی‌ها علیه جمهوری‌اسلامی دامن می‌زنند؟
به‌نظر می‌آید موافقان توافق با ایران تلاش دارند از فراخور رویدادهای اخیر، تحقق ۳ هدف عمده را پیگیری کنند؛ نخست اینکه موضوع ترور بولتون و حمله به سلمان رشدی را مستمسکی برای «امتیازگیری از ایران» قرار دهند. آنها در درجه دوم تلاش دارند با این اهرم‌های فشار، از امتیاز دادن به ایران خودداری کنند یا حداقل امتیاز کمتری بدهند. هدف سوم نیز حفظ فشارهای بین‌المللی بر جمهوری‌اسلامی حتی درصورت حصول توافق است. آنها می‌کوشند با چنین دستاویزهایی، فضای مناسب برای اعمال فشارهای تحریمی بر ایران در چارچوب «گفتمان تروریسم» را فراهم کنند. بنابراین می‌توان ادعا کرد تیم بایدن و به‌طورکلی موافقان برجام در ساختار حاکمیتی آمریکا درحال تدارک اهرم‌هایی علیه ایران هستند که به‌فرض توافق نیز از آنها برای تحت‌فشار قرار دادن تهران استفاده کنند.

 ایجاد محدودیت زمانی برای ایران در مذاکرات برجامی را نیز می‌توان ازجمله اهداف مدنظر آمریکایی‌ها در این زمینه دانست؟
این یک هدف احتمالی دیگر است که باید به آن توجه داشت. می‌توان چنین تحلیل کرد که در راستای ضرب‌الاجل‌های خودخوانده‌ای که آنها برای ایران تعیین می‌کنند، اکنون نیز تلاش دارند با بحرانی نشان دادن شرایط به‌وجود آمده، جمهوری‌اسلامی را برای امضای هرچه سریع‌تر توافق تحت فشار قرار دهند.

 مخالفان برجام در ساختار سیاسی آمریکا از فرافکنی علیه ایران چه اهدافی را پیگیری می‌کنند؟
به‌نظرمن مخالفان برجام در آمریکا نیز از فضاسازی علیه ایران در این زمینه چند هدف عمده را پیگیری می‌کنند؛ نخست اینکه مذاکرات را به شکست بکشانند و این‌گونه القا کنند که مقام‌های دولت آمریکا درحال امتیاز دادن به کشوری هستند که بنا بر ادعای آنها در داخل این کشور، درحال طراحی و اجرای عملیات تروریستی است. آنها می‌کوشند با چنین جوسازی‌هایی دولت بایدن را از بازگشت به برجام منصرف کنند. هدف دوم می‌توان این باشد که با اعمال فشار به بایدن، حداقل دولت آمریکا را مجاب کنند امتیاز کمتری به تهران بدهد. هدف دیگر که به‌طورکلی در میان موافقان و مخالفان برجام در آمریکا مشترک است؛ اینکه فشارهای اقتصادی بر ایران را در چارچوب «تحریم‌های تروریستی» حتی درصورت حصول توافق، حفظ کنند.

 در شرایط کنونی چشم‌انداز گفت‌وگوهای برجامی را چگونه تحلیل می‌کنید؟
درمجموع نسبت به چشم‌انداز توافق خوش‌بین هستم. معتقدم در شرایط کنونی غربی‌ها و به‌ویژه آمریکایی‌ها، گزینه‌ای جز بازگشت به برجام ندارند؛ این درحالی است که هدف ما صرفا بازگشت آمریکا به برجام نیست، بلکه انتفاع اقتصادی از مزایای آن برای ما مهم است. دولت بایدن اکنون در شرایطی قرار دارد که دولت دوم اوباما نیز در قبال ایران با آن مواجه بود. دولت آمریکا گزینه دیگری جز بازگشت به برجام ندارد، اما می‌خواهد با کمترین امتیاز این فرایند انجام شود. به‌نظرم توافق در دسترس است، اما ایران عجله‌ای برای این کار ندارد.

 رویکردهایی مانند «نگاه به شرق» یا «دیپلماسی همسایگی» را می‌توان به‌عنوان جایگزینی برای برجام درنظر گرفت؟
اگرچه موضوع دستیابی به توافق در مذاکرات برجامی برای ما مهم است، اما اینکه سیاست‌خارجی خود را منوط به تحقق آن کنیم، پذیرفته نیست. دیپلماسی برجامی و پیشبرد سیاست‌خارجی در سایر حوزه‌ها و به‌ویژه در «دیپلماسی همسایگی» ۲ موضوع متفاوت هستند که باید به‌صورت موازی پیش برده شوند؛ رویکردی که دولت سیزدهم با جدیت درحال پیگیری آن است. راهبرد تقویت مناسبات با قدرت‌های جهان، رویکرد عاقلانه‌ای است که نباید به گفت‌وگوهای برجامی تقلیل داده شود. اگرچه برجام از موضوع‌های مهم سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی است، اما تنها بخشی از این منظومه وسیع است. پیشبرد چنین رویکردی در سیاست‌خارجی به‌مثابه ابزار قدرتی برای ماست که باید برای حفظ آن اهتمام داشته باشیم.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.