بندری که یک فرصت طلایی به ایران داده است

الفسه شنبه 18 مرداد 1401 - 00:10
«در شرایطی که ایران به شدت در تلاش است تا با انزوای تحمیل شده به خود از سوی غرب مقابله کند و تحریم های غربی و به طور خاص آمریکا علیه خود را نیز بی نتیجه سازد، بندر چابهار عملا فرصتی طلایی را برای این کشور به همراه دارد و به آن این امکان را می دهد تا دستی برتر را در رابطه با مناسبات خود با آسیای مرکزی و همچنین پاکستان و افغانستان در اختیار داشته باشد.»
بندری که یک فرصت طلایی به ایران داده است

به گزارش الف؛ پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی، این استدلال را مطرح می سازد که مجموعه‌ای از تحولات بین المللی و منطقه ای، موجب شده اند تا بندر چابهار ایران از موقعیت قابل توجهی در عرصه مبادلات تجاری بین المللی برخوردار شود. در واقع، اوج گیری منازعات ایدئولوژیک میان شرق و غرب جهان و نیاز به کشف و فعال سازی مسیرهای تجاری جدید، همه و همه بر اهمیت راهبردیِ بندر چابهار و نقش قابل توجه آن در کاستن از زمانِ کشتیرانی تجاری افزوده اند. 

مساله ای که در نوع خود برای ایران حامل فرصت های طلایی است و جدای از ارتقای موقعیت اقتصادی این کشور، دست برتری را به تهران در مواجهه با قدرت های جهانی و کشورهای منطقه به ویژه پاکستان و افغانستان و کشورهای منطقه آسیای مرکزی اعطا می کند. 

مدرن دیپلماسی در این رابطه می نویسد:

«نوعی همگراییِ منافع در شرایط کنونی، عملا موجب ایجاد نزدیکیِ فزاینده میان ایران، چین و روسیه شده و آن ها را بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک تر کرده است. همزمان با بدتر شدنِ روابط این کشورها با غرب، روسیه و چین در پیِ ایجاد برخی اصلاحات در چهارچوب جریان‌ها و ساختارهای قدرت جهانی به طُرقی هستند که در راستای منافع آن ها نیز قرار داشته باشد. ادغام ایران در معماری و ساختار اوراسیایی چین و روسیه به همان اندازه که برای روابط اقتصادی و امنیتی در سراسر اوراسیا  پیامد دارد، پیچیده نیز است. 

همزمان با تلاش های پکن و مسکو در پیشبردِ اهداف راهبردیشان و در عین حال اوج گیری همکاری های آن ها در چهارچوب سازمان همکاری‌های شانگهای با یکدیگر، ادغام ایران در سازوکارهای منطقه اوراسیا از این ظرفیت برخوردار است که توزان راهبردی را میان این دو تغییر دهد. ایران به مدت طولانی چه از حیث اقتصادی و چه ژئوپلیتیکی، بواسطه تحریم هایی که علیه این کشور تحمیل شده و البته نگرشِ خصومت آمیز آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی به آن، در حال نبرد و منازعه بوده است. با این حال، به تازگی توجهات زیادی به این کشور مخصوصا به واسطه موقعیت راهبردی بندر چابهارِ ایران جلب شده است. این بندر که در جنوب شرق ایران و در کرانه خلیج عمان قرار گرفته است، از موقعیت راهبردی قابل ملاحظه ای برخوردار است که شبه قاره هند را، هم به افغانستان و هم کشورهای آسیای مرکزی نظیر قرقیزیستان و ازبکستان متصل می سازد. 

بندر چابهار چه از حیث زمان کشتیرانی و تجارت و حمل و نقل کالا میان هند و افغانستان و چه از حیث تجارت میان شبه قاره هند و آسیای مرکزی، به نحو قابل ملاحظه ای موجب کاهش یافتن زمان و هزینه ها می شود. به همین منوال، کریدور تجاری شمال-جنوب نیز یک مسیر حمل و نقل چند وجهی بسیار سریع تر جهت تجارت با قاره اروپا را ارائه می کند. این کریدور تجاری نقشی قابل توجه در تلاش های راهبردی روسیه جهت حراست از نفوذش در منطقه قفقاز جنوبی و دریای خزر بازی می کند. 

در این چهارچوب، افزایش سرعت تجارت جهت انتقال محموله های تجاری میان اروپا و هند در مقایسه با مسیر سنتی در امتداد کانال سوئز می تواند چیزی میان 50 تا 100 درصد باشد. از این رو، توسعه بندر چابهار این امکان را به ایران داده تا به مثابه مرکز و پایگاهی برای تجارت بین المللی تبدیل شود. موقعیت راهبردی ایران در قلبِ حاشیه جنوبی آسیا همچنین این کشور را از موقعیت ویژه و راهبردی در چهارچوب ابتکار مشهور دولت چین موسوم به "یک کمربند-یک راه" برخوردار می‌سازد. توانایی ایران جهت اعمال قدرت در افغانستان سال ها تحت رصد ایالات متحده آمریکا قرار داشته است. 

با این حال، عقب نشینی آمریکا از افغانستان و خلا قدرتِ ایجاد شده در این کشور عملا راه ها و فرصت های تازه‌ای را پیش روی ایران جهت اعمال قدرت در افغانستان قرار داده است و موجب شده تا ایران چه از حیث دیپلماتیک و چه به واسطه برخی جریان های نزدیک به خود، از فرصت های جدیدی جهت اِعمال قدرت در افغانستان و حتی آسیا مرکزی برخوردار باشد. 

همزمان با تردیدِ دولت های آسیای مرکزی در حمایت از اقدامات روسیه در چهارچوب جنگ اوکراین، نقش روسیه در منطقه آسیای مرکزی تا حدی تضعیف شده و با اما و اگرهای خاصی رو به رو شده است. در این میان، ایران زمان را جهت ایجاد تعهدات بلند مدت نسبت به بندر چابهار به مثابه یک مرکز و پایگاه تجاری مهم در منطقه، تلف نکرده و سعی کرده در مورد این گزاره، اجماعی فراگیر را نیز ایجاد کند. 

در جریان نشست اخیر "هند-آسیای مرکزی"، تمامی کشورهای شرکت کننده نسبت به نیاز به تقویت پیوندهای اقتصادی و دیپلماتیک تاکید اشتند. ایران و هند متعهد شده اند که برای کشورهای آسیای مرکزی سهمی را در بندر چابهار در نظر می گیرند تا به صورت اختصاصی عملیات های تجاری خود را پیش برند. در عین حال، توافقی نیز جهت تسهیلِ فرآیندهای گمرکی و قوانین با هدف ایجاد این اطمینان خاطر که روندِ جابجایی کالاها از کارآمدی بیشتری برخوردار است و موانع کمتری را پیش روی خود خواهد دید، حاصل شده است. در این چهارچوب، مقام های قرقیزستانی اعلام کرده اند که مدت زمان حمل و نقل و ترانزیت برای کالاها میان هند و قرقیزستان از زمانِ فعلی 30 تا 45 روز به صرفا دو هفته در صورتِ استفاده از بندر چابهار کاهش خواهد یافت. این تغییراتِ قریب الوقوع و ایجاد مسیرهای تجاری جدیدتر با محوریت بندر چابهار، برای ایران امری خوشایند است و عملا برای این کشور اهرم های تجاری و دیپلماتیک بیشتری را در منطقه آسیای مرکزی به همراه خواهد داشت. 

ظهور و اوج‌گیری موقعیت بندر چابهار بسیار مهم است. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که این بندر، مسیرهای تجاری را که پیشتر تحقق آن ها امکان پذیر نبود، در دسترس قرار می دهد. بخش گسترده ای از این انسدادها نیز به تلاش های پاکستان جهت آسیب رساندن به هند از طرق مسدودسازی مسیرهای تجاری آن از طریق افغانستان مربوط می شود. این در حالی است که فعال سازی ظرفیت های تجاری بندر چابهار، تا حد زیادی اهرم‌های پاکستان در حوزه تجاری و تسلط سیاسی در منطقه را کاهش و موقعیت ایران را تقویت می کند. 

در این چهارچوب، ایران عملا فرصت ویژه ای را پیش روی خود می بیند تا به یک مرکز قابل توجه تجاری در منطقه تبدیل شود و البته افغانستان نیز این فرصت را پیدا می کند تا بتواند موانع ایجاد شده برای خود از طریق پاکستان را دور بزند(از منظر مسیرهای تجاری). در این چهارچوب، عقب نشینی آمریکا از افغانستان و خلا قدرتی که این مساله برای ایران بر جا گذاشته، عملا اهرم های مناسبی را برای کنشگری های ایران به ویژه از حیث تجاری و ارتباطی فراهم ساخته است. 

اکنون بندر چابهار عملا در نقطه مقابل "بندر گوادر" پاکستان است که پاکستان امید داشت تا آن را به مثابه نمودی از قدرت منطقه ای خود عرضه کند. از منظر جغرافیایی، اگرچه بندر گوادر برای مدت طولانی امکان تداوم فعالیت دارد با این حال، موقعیت مکانی آن که عملا در یک منطقه چالشی و توام با بحران هایِ بالقوه واقع شده، نمودی از وجود یک مشکل اساسی است. در عین حال، پاکستان با کنار گذاشتن مردم محلی خود در بلوچستانِ این کشور از مزایای توسعه بندر گوادر، مرتکب یک اشتباه راهبردی شد. در نتیجه این اشتباهات، بندر گوادر عملا بر بنیان های ضعیفی چه از حیث مالی(در شکلِ بدهی پاکستان به چین و مشکلات عملیاتی) و همچنین کارکردی(بواسطه وقوع تحرکات شورشیان در منطقه اطراف آن) رو به رو است. 

در این میان، توالی تمامی رویدادها و اتفاقات، منافع قابل توجهی را متوجهِ ایران کرده است. زیرا این کشور تا حدی تسلط و اهرم های منطقه ای را در برابر پاکستان و افغانستان کسب کرده است. رویکرد انسدادگرایانه پاکستان در زمینه تجارت در منطقه موجب انزوای این کشور چه در بُعد دیپلماتیک و چه جغرافیایی شده است. در این میان، با توجه به اینکه بندر چابهار عملا یک مسیر تجاری جایگزینِ مناسب را به افغانستان ارائه می کند، امیدهای فراوان پاکستان جهت تجارت با افغانستان و در عین حال اعتقاد این کشور به توسعه قابل توجه بندر‌گوادر در آینده، متحمل ضربات سنگینی شده است. 

در شرایطی که ایران به شدت در تلاش است تا با انزوای تحمیل شده به خود از سوی غرب مقابله کند و تحریم‌های غربی و به طور خاص آمریکا علیه خود را نیز بی‌نتیجه سازد، بندر چابهار عملا فرصتی طلایی را برای این کشور به همراه دارد و به آن این امکان را می دهد تا خود را به ثمابه مرکزی برای تجارت منطقه ای معرفی کند و در عین حال، دست برتری را در رابطه با مناسبات خود با آسیای مرکزی و همچنین پاکستان و افغانستان در دست داشته باشد. این تحولات احتمالا نویدبخشِ عصر جدیدی از بهبودِ وضعیت رقابت پذیری و جایگاه اقتصادی و همچنین تقویت وزن منطقه ای ایران هستند.»

*لینک: 
https://moderndiplomacy.eu/2022/07/31/chabahar-the-ace-up-tehrans-sleeve/

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.