طلافروش تهرانی در سناریوی مرموزی ربوده شد. مرد طلافروش در یک قدمی خانه اش از سوی سارقان مامور نما ربوده شد و دزدان پس از آدم ربایی مرد طلافروش به مغازه اش رفتند. دزدان با در اختیار داشتن کلید مغازه مرد طلافروش شبانه به آنجا رفتند و دست به سرقت طلاها زدند. مرد طلافروش در صندوق عقب خودرویش زندانی شده بود که به کمک مرد نجات یافت.
به گزارش اختصاصی خبرنگار حوادث رکنا، سردار حسین لطفی رئیس پلیس آگاهی تهران گفت: 15 روز قبل خبری به پلیس آگاهی تهران واصل شد مبنی بر اینکه یک باند تحت عنوان مامور اقدام به سرقت از یک طلافروشی در منطقه جوادیه تهران کرده اند.
وی افزود: با توجه به اهمیت موضوع تیمی از کارآگاهان اداره 5 پلیس آگاهی تهران برای شناسایی و دستگیری متهمان وارد عمل شدند و در اقدامات صورت گرفته ابتدایی سرنخی از اعضای این باند به دست نیامد.
سردار لطفی عنوان کرد: کارآگاهان با تلاش شبانه روزی و بررسی دوربین های مداربسته موفق به شناسایی اعضای این باند 4 نفره شدند و مشخص شد که دزدان بارها برای شنانسایی و بررسی نقشه سرقت به نزدیکی مغازه طلافروشی مراجعه کرده اند.
این مقام پلیسی اظهار داشت: سارقان ابتدا صاحب مغازه طلافروشی را تعقیب می کنند و در فرصتی مناسب تحت عنوان مامور وی را گروگان گرفته و پس از آزار و شکنجه اقدام به گرفتن کلید مغازه طلافروشی می کنند و در یک نزدیکی مغازه طلافروشی صاحب مغازه را به صندوق عقب خودرو منتقل می کنند و سپس اقدام به سرقت از مغازه طلافروشی می کنند که مردم به کمک صاحب مغازه طلافروشی می روند و اگر صاحب مغازه از داخل صندوق عقب نجات داده نمی شد شاید شاهد اتفاق تلخی بودیم.
رییس پلیس آگاهی تهران گفت: کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران در 4 عملیات منسجم و همزمان موفق به دستگیری متهمان در 4 نقطه پایتخت شدند و طبق اظهارات شاکی سارقان اقدام به سرقت 5 کیلو طلا کردند.
ناصر 21 ساله که هیچ سابقه ای در پرونده اش ندارد می گوید بخاطر اعتیاد و بی پولی دست به سرقت از طلافروشی زده است.
سابقه داری؟
نه.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
آدم ربایی و سرقت از مغازه طلافروشی.
چرا؟
بخاطر اعتیاد و بی پولی دست به این کار زدم.
چقدر طلا سرقت کردی؟
500 گرم.
چه نقشی در ماجرای سرقت داشتی؟
من در زمان انتقال صاحب مغازه به صندوق عقب به دوستانم کمک کردم و بعد سوار بر موتور در نزدیکی مغازه طلافروشی منتظر دوستانم بودم.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
نه.
شاهین 25 ساله با خونسردی می گوید فقط بخاطر مشکلات مالی دست به سرقت زده و از همان ابتدا می دانسته که دستگیر می شود.
سابقه داری؟
نه
چرا سرقت؟
از سر بی پولی .
چه کسی پیشنهاد دزدی را داد؟
میلاد که از دوستانم است.
چه نقشی در باند داشتی؟
من ابتدا با موتور در نقش مامور جلوی راه صاحب مغازه طلافروشی را بستمو سپس دوستانم به سراغش آمدند و با شوکر او را بیهوش کردند و بعد با در اختیار گرفتن کلید من به مغازه رفتم و دست به سرقت طلاها زدیم.
شغل؟
کارگر هستم و ماهانه 3 میلیون تومان درآمد دارم.
چقدر طلا سرقت کردی؟
400 گرم دزدیدیم و 5 کیلو نبود.
احتمال نمی دادی دستگیر شوی؟
می دانستم دستگیر می شوم.
ارزشش را داشت؟
نه.
میلاد طراح باند سرقت از مغازه طلافروشی می گوید از یک سال و نیم قبل نقشه سرقت را طراحی کرده بودم و به دنبال یک فرصت بودم.
چرا سرقت؟
بخاطر مشکلات مالی و فقر.
چه نقشی در باند داشتی؟
طراح باند من بودم.
چه مدت است به فکر سرقت افتادی؟
یک سال و نیم قبل با یکی دیگر از دوستانم قصد سرقت از مغازه طلافروشی را داشتیم که دوستم نیامد و از همان یک سال و نیم قبل به فکر بودم تا اینکه اعضای جدید باند را تشکیل دادم و سرقت را به اجرا گذاشتیم.
هیچ یک همدستانت مخالفت نکردند؟
نه. پیشنهاد را که دادم آنها پذیرفتند.
فکر نمی کردی دستگیر شوی؟
وقتی درگیر مشکلات مالی باشی و فقر فشار بیاورد دیگر به فکر بعد از آن نیستی و فقط می خواهی نقشه را به اجرا برسانی.
تحصیلات؟
دوم ابتدایی درس خواندم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
از 8 سالگی کار می کردم و خرجی خانه می دادم، پدرم نمی تواند راه برود و برادرم نیز فوت کرد و خرج زندگی به دوش من افتاد.
ارزشش را داشت؟
اگر سروسامان می گرفتم بله اما الان که به اینجا رسیدیم نه.
قاسم 24 ساله که تازه کار است می گوید بخاطر فقر و اعتیاد دست به دزدی زدم و وقتی دستگیر شدم خانواده ام متوجه کارم شدند.
اعتیاد داری؟
بله، دارو مصرف می کنم.
چرا دزدی؟
انگیزه های نداشتم همه چیز یکدفعه صورت گرفت.
چطور؟
میلاد پیشنهاد داد و گفت که چند هفته است که به فکر سرقت افتاده و به من پیشنهاد داد و من نیز پذیرفتم.
چقدر طلا به دست آوردی؟
من بعد از ربودن صاحب مغازه دیگر همراه دوستانم به مغازه طلافروشی نرفتم و در خانه بودم، بعد از سرقت نزدیک به 170 گرم به من طلا دادند و شنیدم که 400 گرم سرقت کردند.
بعد از چند روز دستگیر شدی؟
فکر کنم 20 روز بعد از سرقت در خانه بودم که دستگیر شدم.
خانواده ات خبر داشتند؟
وقتی دستگیر شدم متوجه شدند.
چه حسی داشتی؟
برای خودم حسی نداشتم ولی وقتی بخاطر خانواده ام متوجه بدی پیدا کردم.
شغل؟
کفاش.
چرا دزدی؟
مشکلات مالی. وسوسه شدم و اعتیاد نیز باعث کارم شد.
بنا بر این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته اند.
