چگونه چین از آمریکا سبقت گرفت؟

اقتصادنیوزسه شنبه 05 مرداد 1400 - 19:30
اقتصادنیوز: کیشور محبوبانی، دیپلمات خوش‌نام سنگاپوری و دبیر اسبق شورای امنیت سازمان ملل در مقاله‌ای تحلیلی، با رویکردی متفاوت به بررسی رقابت استراتژیک ایالات متحده و چین پرداخته است.
چگونه چین از آمریکا سبقت گرفت؟

به گزارش اقتصادنیوز کیشور محبوبانی، سفیر سابق سنگاپور در سازمان ملل که در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ دبیر شورای امنیت سازمان ملل بوده است، در مطلبی تفصیلی برای نشریه آمریکایی نشنال‌اینترست با عنوان «آیا آمریکا می‌تواند به چین ببازد؟» از زاویه‌ای متفاوت رقابت میان آمریکا و چین را تحلیل و واکاوی کرده است.

رئیس دانشکده سیاست عمومی لی‌کوان‌یو در دانشگاه ملی سنگاپور معتقد است: «خطر واقعی اهریمن‌سازی چین این است که حتی آمریکایی‌های متفکر را وادار می کند به این باور برسند که جامعه‌ای باز مانند آمریکا دارای مزایای طبیعی بسیاری نسبت به یک سیستم مستبد بسته مانند چین است و با مبنا قراردادن این رویکرد، آمریکایی ها حتی نمی توانند احتمال باخت به چین را تصور کنند». 

کیشور محبوبانی چین و آمریکا

این دیپلمات سنگاپوری که به عنوان یک چهره‌ خوش‌نام آکادمیک در سطح بین‌المللی شناخته شده است رقابت ۲ ابرقدرت غرب و شرق را متفاوت از روایت‌های رایج و مفاهیم بدیهی‌انگاشته‌شده در اغلب تحلیل‌های جریان اصلی تفسیر کرده و در تصدیق رویکرد خود مصداق‌های مستندی ارائه داده است تا مخاطبان مقاله را به بازنگری در تصویر رایج برساخته از تعامل چین و آمریکا دعوت می‌کند. 

اقتصادنیوز این مقاله مفصل که تاکنون پربازدیدترین مقاله نشریه نشنال‌اینترست در ماه جاری بوده است را در ۴ بخش تقدیم مخاطبان می‌کند. بخش چهارم مقاله را در ادامه بخوانید.

بزرگترین اشتباه آمریکا در قبال چین (بخش اول)
۵ گام آمریکا که چین را وحشت‌زده می‌کند (بخش دوم)
تنها راه آمریکا برای نباختن به چین (بخش سوم)

 




بخش چهارم: چگونه چین از آمریکا سبقت گرفت؟

بیشتر تفسیرهای آمریکایی یک مورد ساده سیاه و سفید را بیان می کنند که اقدامات چین در این سه قلمرو نادرست است و در نتیجه ، "جهان" اقدامات چین در این مناطق را تأیید نمی کند. نانسی پلوسی، رئیس مجلس ، گفته است که، «کنگره ایالات متحده همیشه با یک صدا در دفاع از مظلومین پکن و حمایت از آزادی ، عدالت و خودمختاری واقعی برای مردم هنگ کنگ صحبت کرده است. ما از همه آزادیخواهان در سراسر جهان می خواهیم که در محکومیت این مجازات ناعادلانه و حمله گسترده چین به هنگ کنگر به ما بپیوندند».

وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن در بیانیه ای گفت که اقدامات چین در رابطه با سین کیانگ "فقط به نظارت بین المللی در حال رشد در مورد نسل کشی و جنایات علیه بشریت در سین کیانگ کمک می کند. ما در همبستگی با کانادا ، انگلیس ، اتحادیه اروپا و سایر شرکا و متحدان در سراسر جهان در خواست [چین] برای پایان دادن به نقض حقوق بشر و نقض حقوق بشر هستیم. بلینکن و پلوسی از کلمه "world" یعنی جهان استفاده کردند تا جامعه بین المللی اقدامات چین در هنگ کنگ و سین کیانگ را نیز محکوم کند.

هرگاه هر آمریکایی از عبارتی استفاده می کند که بیانگر "جهانیان از چین را تأیید نمی کند" ، باید به طور خصوصی با خود این عبارت را بگویند: "1.5 میلیارد مسلمان ، 1 میلیارد هندو ، 1.4 میلیارد آفریقایی ، 600 میلیون آمریکای لاتین ، 500 میلیون بودایی (یا گسترده اکثر مردم جهان) اقدامات چین را قبول ندارند. با استفاده از این عبارت ، به جای "جهان" ، آنها به وضوح می فهمند که آنها یک اظهارنظر تجربی دروغ گفته اند.

اکثر کشورهای جهان از انتقادات آمریکا از چین در هنگ کنگ یا سین کیانگ پشتیبانی نمی کنند. همانطور که در بالا نشان داده شد ، یک روش تجربی قابل تأیید برای آمریکا وجود دارد که بتواند تشخیص دهد "جهان" از انتقادات آمریکا نسبت به اقدامات چین در هنگ کنگ ، سین کیانگ یا تایوان پشتیبانی می کند. آمریکا می تواند در مورد هر سه موضوع در مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه‌ای ارائه دهد. اگر بخواهد چنین کند ، آمریکا در همان وضعیت اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد قرار می گیرد. این تلاش می کند تا سی تا چهل کشور از 193 کشور را برای حمایت از دیدگاه خود خارج کند.

در واقع ، آمریکا این آزمایش تجربی را بر روی سین کیانگ انجام داده است. این سازمان به همراه یک گروه بیست و سه کشور غربی ، بیانیه ای صادر کرد و نقض حقوق بشر در سین کیانگ را محکوم کرد. در این بیانیه آمده است: "بازداشت دسته جمعی ، تلاش برای محدود کردن اقدامات فرهنگی و مذهبی ، نظارت گسترده بر هدف گیری غیر متناسب اویغورهای قومی و سایر موارد نقض حقوق بشر و نقض حقوق بشر در منطقه". خلاصه اینکه ، چین به سرکوب مسلمانان خود متهم شد. از نظر تئوری ، اگر چین مسلمانان خود را سرکوب می کرد ، خشمگین ترین جامعه پنجاه و هفت کشور عضو سازمان همکاری اسلامی خواهد بود. با این حال هیچ یک از کشورهای مسلمان در سین کیانگ از آمریکا یا غرب حمایت نکردند. در پاسخ به بیانیه بیست و سه کشور در محکومیت چین ، پنجاه و چهار کشور از بیانیه متضاد دفاع از اقدامات چین در سین کیانگ حمایت کردند.

بسیاری از آمریکایی ها ممکن است خود را با این واقعیت دلجویی کنند که این یک رقابت اصیل بین "دموکراسی های آزادیخواه" و "دولتهای خودکامه مسلمان" بود. با این وجود ، دو کشور بزرگ دموکراتیک در جهان ، به غیر از آمریکا ، هند (1.3 میلیارد نفر) و اندونزی (280 میلیون نفر) است. هیچ یک از آمریکا در سین کیانگ پشتیبانی نکردند. 1.6 میلیارد نفری که در هند و اندونزی زندگی می کنند دو برابر جمعیت کل کشورهای غربی را تشکیل می دهند.

 

مسئله اصلی در اینجا شایستگی پرونده در مورد سین کیانگ ، هنگ کنگ یا تایوان نیست. مسئله واقعی تفاوت فاحش بین ایستادن آمریکا در جهان نسبت به رقیب اصلی خود در جنگ سرد ، یعنی اتحاد جماهیر شوروی ، و جایگاه آن در جهان در مقابل چین است. در طول جنگ سرد ، بیشتر کشورها ، در واقع اکثر مردم جهان ، از آمریکا در برابر اتحاد جماهیر شوروی حمایت کردند. برعکس ، امروز بیشتر آنها می خواهند در این رقابت بزرگ ژئوپلتیک بین آمریکا و چین بی طرف بمانند. اکثر کشورها می خواهند روابط خوبی با آمریکا داشته باشند. با این حال اکثر کشورها همچنین می خواهند روابط خوبی با چین داشته باشند. از این رو ، اگر هر دولت آمریکایی ، تحت تأثیر فشارهای سیاسی داخلی ، رقابت ژئوپلیتیک خود را با چین افزایش دهد ، خود را در سطح بین المللی نسبتاً منزوی می یابد. تعداد کمی از کشورها با شور و شوق از آمریکا در این مسابقه حمایت می کنند.

کشورهای اروپایی ، به ویژه فرانسه و آلمان از نزدیکترین متحدان آمریکا هستند. با این وجود آنها نیز در مورد پیوستن به هرگونه جنگ صلیبی آمریکایی علیه چین دوگانگی خواهند داشت ، حتی اگر برخی نگرانی های آمریکایی ها در مورد رفتار چین را دارند. در پایان روز ، کشورها باید به منافع ملی خود توجه کنند. چین اکنون شریک تجاری بزرگتری نسبت به آمریکا برای اروپا است. در سال 2020 ، تجارت کل اتحادیه اروپا با چین 709 میلیارد دلار و 671 میلیارد دلار با آمریکا بوده است. ده سال دیگر ، این فاصله بیشتر خواهد شد. از همه مهمتر ، کابوس استراتژیک درازمدت واقعی اروپا دیگر تانکهای روسی نیست. این انفجار جمعیتی در آفریقا است ، به خصوص از آنجا که جمعیت آفریقا تا سال 2100 ده برابر بیشتر از اروپا خواهد بود. اگر ژئوپلیتیک نیز در مورد جغرافیا باشد ، سرمایه گذاری چین در آفریقا یک هدیه ژئوپلیتیک به اروپا است زیرا مهاجرت آفریقا به اروپا را کاهش می دهد. یک گفته قدیمی می گوید که نباید به یک اسب هدیه در دهان نگاه کرد.

منافع اروپا و آمریکا نیز در مورد ایران متفاوت است. به همین دلیل است که اروپایی ها وقتی ترامپ برنامه جامع اقدام مشترک را ترک نکردند. ایران همچنین نشان می دهد که چگونه چین یک بازی طولانی مدت شطرنج (یا به عبارت دقیق تر ، بازی چینی وی چی) بازی می کند در حالی که آمریکا چکرز بازی می کند. چرا چین توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع بیست و پنج ساله با ایران را در مارس 2021 امضا کرد؟ یک پاسخ معتبر این است که چین در حال تلافی جویی در برابر آمریکا است زیرا در روابط چین و آمریکا از "خط قرمز" عبور می کند. آمریکا بی سر و صدا از "سیاست یک چین" که تقریباً پنجاه سال است پایه و اساس این روابط است ، دور می شود. در واقع ، دقیقاً پنجاه سال پیش ، هنری کیسینجر ، وزیر امور خارجه وقت چین به چین سفر کرد. او مسائل زیادی را با نخست وزیر چین ژو انلائی مطرح کرد. ژو انلای فقط یکی را مطرح کرد: تایوان. چرا؟ آمریکایی ها فراموش کرده اند قرن تحقیری که چین از سال 1842 تا 1949 متحمل شده است. جدایی تایوان از میهن آخرین میراث زنده این قرن تحقیر است. هر رهبر چینی ، حتی شی جین پینگ ، که نسبت به تایوان نرم به نظر برسد ، برکنار خواهد شد.

اگر امریکا از سیاست یک چین دور شود ، احمقانه است که هر رهبر چینی گزینه های افراطی را انتخاب نکند. چین به دنبال "پاشنه آشیل" مناسب در آمریکا خواهد بود. همانطور که در کتاب خود مستند کردم ، آیا چین برنده شده است؟ چالش چینی برای مقدمات آمریکایی ، نقش دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی یک حوزه آسیب پذیری است. این مسئله پیچیده است. هنوز شکی نیست که اگر دلار آمریکا وضعیت ارز ذخیره جهانی خود را از دست بدهد ، جایگاه آمریکا در جهان به شدت سقوط خواهد کرد.




بسیاری از آمریکایی ها از این چشم انداز دلهره نخواهند داشت. از آنجا که بسیاری از آمریکایی ها تمایل دارند که یک نگاه سیاه و سفید به جهان داشته باشند ، جایی که آنها معتقدند آنها نماینده حق نسبت به غلط ، یا خوب از شر هستند ، آنها با گفتن اینکه آمریکا در حال انجام یک ماموریت نجیب جهانی در دفاع از آزادی ، دموکراسی ، و حقوق بشر در برابر رژیم شیطانی ، استبدادی ، استبدادی ، که بر مردم خود ظلم می کند. حتی اگر آمریکا مجبور باشد در این مبارزه تنها بایستد ، تسلیم نخواهد شد. سرانجام ، آمریکا در مأموریت شریف خود در شکست دادن یک امپراتوری شیطانی کمونیست پیروز خواهد شد.

به نظر می رسد این نمایش کوتاه کاریکاتوری از دیدگاه های آمریکایی باشد. با این حال ، بی انصافی نیست که پیشنهاد کنیم بسیاری از آمریکایی ها ، از جمله آمریکایی های متفکر ، یک نگاه سیاه و سفید به روابط بین آمریکا و چین دارند. رئیس جمهور پیشین رونالد ریگان وقتی شوروی را "امپراتوری شیطانی" توصیف می کرد احساسات آمریکایی ها را به خوبی جلب کرد. طولی نمی کشد که چین به همان اندازه "امپراتوری شیطانی" دیگر انگ می شود.

اگر آمریکایی ها در این شیار ایجاد کنتراست سیاه و سفید بین آمریکا و چین قرار بگیرند ، متوجه خواهند شد که برخلاف جنگ سرد ، این آمریکا است که منزوی به نظر می رسد ، نه چین. این بدان معنا نیست که بقیه مردم جهان دیدگاه مثبت زیادی نسبت به چین دارند. همه نظرسنجی های جهانی که نگرانی های فزاینده ای را درباره افزایش چین نشان می دهند دقیق هستند. هر زمان که قدرتی جدید وارد جامعه بین المللی شود ، ترس از جامعه بین المللی کاملاً منطقی است. در واقع ، برخی اقدامات انجام شده توسط چین ، از جمله اقدامات قاطعانه آن در دریای چین جنوبی ، نگرانی های جدی ایجاد کرده است.

با این حال اکثر کشورهای جهان فقط چین را برای آنچه که هست می بینند: یک کشور عادی. این در تلاش است تا معیشت مردم خود را بهبود بخشد و در این زمینه به طرز چشمگیری موفق می شود. با اکثر کشورهای جهان همکاری عادی دارد. تجارت بین المللی کاملاً داوطلبانه است. هیچ کشوری را مجبور به صادرات یا واردات کالا نمی کند. از این رو ، هنگامی که بیش از 130 کشور جهان تجارت بیشتری با چین را نسبت به آمریکا انجام می دهند ، آنها قوی ترین سیگنال ممکن را ارسال می کنند که معتقدند چین فقط یک کشور عادی است ، نه خوب و نه شر.

در عین حال ، این درست است که احترام به چین در میان بیشتر کشورهای جهان در حال افزایش است. ممکن است آمریکایی ها بخواهند این سیگنال های رو به رشد احترام به چین را کنار بگذارند درست مانند اقدامات فرصت طلبانه کشورهایی که فقط می خواهند از اقتصاد چین سود ببرند. آمریکایی ها قبل از اینکه بخواهند از برتری اخلاقی خودآگاه برخوردار شوند ، باید این احتمال را در نظر بگیرند که بقیه جهان قادر به دستیابی به درک پیچیده و ظریف از چین هستند. از این رو ، آنها می توانند ببینند که چین کالاهای عمومی جهانی را که به نفع جامعه بین المللی بوده است ، تحویل می دهد. اولین کالای عمومی جهانی مهار اژدهای ملی گرای قوی در بدنه سیاست چینی است. به همین دلیل است که چین در سال 2021 رفتاری مانند تئودور روزولت در سال 1899 ندارد.



 دومین کالای عمومی جهانی این است که یک بازیگر منطقی و مسئولیت پذیر در پاسخ به چالش های جهانی مانند تغییر اقلیم و COVID-19 باشد. در اینجا یک واقعیت کوچک وجود دارد که اکثر آمریکایی ها از آن آگاه نیستند: COVID-19 به طور قابل توجهی قد و قامت چین را در جهان بالا برده و از آمریکا کاسته است. سوم اینکه رفتار مانند یک "وضعیت موجود" باشد ، نه اینکه "قدرت انقلابی". بلینکن کاملاً حق داشت وقتی گفت که "چین تنها کشوری با قدرت اقتصادی ، دیپلماتیک ، نظامی و فناوری است که به طور جدی سیستم بین المللی پایدار و باز را به چالش می کشد." با این وجود ، چین هرچه قدرتمندتر شده است ، همچنان به استقبال قانون منشأ غربی و دستورالعمل مبتنی بر قوانین منشور سازمان ملل و خانواده نهادهای سازمان ملل متحد می رود. هر کسی که در این مورد شک دارد باید منشور سازمان ملل را دوباره بخواند. اصول آن از چین حمایت می کند.

از همان مهمتر ، چین در حال ایجاد یک جامعه پایدار و منظم است که زندگی 1.4 میلیارد نفر را به طور قابل توجهی بهبود می بخشد. قوانین سیاسی حاکم بر جامعه چین غربی نیست. قرارداد اجتماعی بین مردم چین و دولت چین با مدل های غربی متفاوت است. اما برای مردم چین مفید است. یک مطالعه علمی معتبر که توسط مدرسه هاروارد کندی انجام شده است ، مستند و توضیح داده است که چگونه حمایت از دولت چین از 86 درصد در سال 2003 به 93 درصد در سال 2016 رسیده است. پس از مدیریت COVID توسط دولت چین ، حمایت ها حتی بیشتر شده است- 19 خوب بیشتر چینی ها از دیدن اینکه آمریکا و اروپا چقدر بد توانسته اند متعجب شوند. از این رو ، آنها هنگامی که رهبران غربی به زبان چینی سخنرانی می کنند که چگونه می توانند جامعه بهتری برای خود ایجاد کنند ، با ناباوری و ناباوری واکنش نشان می دهند.

رئیس جمهور شی جین پینگ مرد کمی حرف است. هنگامی که وی در سال 2009 به عنوان معاون رئیس جمهور از مکزیک دیدار کرد ، وی گفت: "چین ، ابتدا انقلاب صادر نمی کند. دوم ، صادرات فقر و گرسنگی. سوم ، برای شما دردسر ایجاد کند. " اکثر کشورهای جهان با روح گفته شی موافق هستند. تا زمانی که چین از مردم خود مراقبت کند و نظم جهانی را بر هم نزند ، بقیه جهان می توانند با چین کنار بیایند. و اگر آمریکا بخواهد چین را منزوی کند ، خود را منزوی خواهد دید.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.