به گزارش رکنا، جعفر پاکزاد-مدتی است که درخانه خانواده صادقی جای خالی سینا حسابی خالی است. پدر ومادر سینا هیچ وقت فکرش را نمی کردند که قرار است در یکی از روزهای سردزمستانی فرزندشان را از دست بدهند و با رضایت آنها چند بیمار نیازمند جان دوباره ای برای ادامه زندگی پیدا کنند.
اما ماجرایی که باعث شد سینا جانش از دست بدهد چه بود؟
با پدر ومادر سینا قرار ملاقات داریم، از راه که می رسندو به چهره هایشان نگاه می کنم غم در آن موج می زند اما یک آرامشی در وجودشان است.
مادر سینا، استاد دانشگاه است، او می گوید: بعداز ظهر یکی از روزهای بهمن ماه بود که از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند سینا حالش بد شده . من و همسرم بلافاصله خودمان را به بیمارستان فیروزگر رساندیم.
وی ادامه می دهد: وقتی به بیمارستان رسیدیم پزشکان گفتند او دچار عارضه مغزی شده و باید هرچه سریعتر تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
سینا به اتاق عمل منتقل شد و پزشکان تمام تلاش خود را کردند تا او دوباره سلامتی اش را به دست آورد اما ماجرا جور دیگری رقم خورد.
مادر سینا می گوید: یک روز پس از عمل جراحی پزشکان گفتند مایع مغزی نخاعی سینا بالا رفته است. خب وقتی این را شنیدم متوجه شدم که دیگر راه برگشتی برای پسرم وجود ندارد و این یعنی مرگ مغزی .
به اینجای ماجرا که می رسیم پدر سینا می گوید: ماجرا خیلی ساده گرفته بودم،فکر می کردم یک عمل ساده است و خیلی زود حال سینا خوب می شود. اما پسرم از دست رفت.
مادر سینا می گوید: قبل از اینکه پزشکان درباره مرگ مغزی سینا به ما بگویند با همسرم صحبت کردم و هر دوتصمیم گرفتیم اعضای بدن سینا را اهدا کنیم.
به این ترتیب بود که با اعلام رضایت خانواده صادقی ، سینا به بیمارستان سینای تهران منتقل شد تا اعضای بدنش به چند بیمار نیازمند اهدا شود.
مادر سینا می گوید: وقتی قرار شد برای آخرین بار سینا را ببینم دل تو دلم نبود. پسرم خیلی آرام روی تخت دراز کشیده بود. صورتش را بوسیدم و از او خداحافظی کردم.
آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
